محل تبلیغات شما




تا حالا به يك لامپ روشن دست زدي ؟ البته هيچكس اكيدا اين كار را توصيه نمي كند ولي اگر احيانا اين كار را كرده اي متوجه شده اي كه لامپ داغ است ، يعني بسياري از انرژي الكتريسته ي آن به انرژي گرمايي تبديل مي شود يعني هدر مي رود .ولي آيا تصور كرده اي كه كرم شب تاب هم در حين روشنايي خود داغ مي شود ؟؟
جواب اين سوال پيش من است : نه !! كرم شب تاب لامپ كم مصرفي است كه انرژي خود را صرف پريدن مي كند ، نه داغ شدن ؛ وحتما موجود آرامي هم هست چون هرگز داغ نمي كند !!!
كرم شب تاب ه ي كوچكي است كه با نوري سبزمتمايل به زرد مي درخشد  و براي روشن شدن خود از بيرون انرژي نمي گيرد و خودكفاتر از ما آدهاست ، پس براي روشن كردن خانه اش به سيم كشي هم نياز ندارد و تبعا قبض برق هم پرداخت نمي كند !!
تازه تر اين كه ؛ اين نور فقط روشنايي صرف نيست بلكه يك نور چند منظوره است : هم براي برقراي ارتباط  ، انتقال پيام و هم براي دفاي از خود و هم براي فراري دادن و ترساندن دشمنان احتمالي به كار مي رود .
به نظر شما روزي مي رسد كه ما آدمها به جاي روشن كردن لامپ به طبيعت برگرديم و با كرمهاي شب تاب همزيستی مسالمت آميز برقرار كنيم ؟؟آنها ما را روشن كنند ماهم نيمي از قبض برقمان را به آنها پرداخت كنيم ؟؟ و هنر آرامش و داغ نكردن را هم از آنها بياموزيم !!!
چشمها را بايد شست . جور ديگر بايد ديد .
تو هم موافقي ؟؟



دم دماي _ نزديك _ زنگ آخر بود كه در كلاس  باز شد و پسر كوچكم كه چهار سال بيشتر نداره وارد كلاس شد .امروز معلم اين كلاس بيماربود و غايب ، توي اين موقعيت ها وظيفه ي ناظم مدرسه است كه كلاسداري كنه . به دليل اينكه مسافت خونه تا مدرسه زياده ، برخي از اوقات همسرم به دنبالم مياد .امروز هم از اونروزهاست.
بگذريم .
تا سيد كوچولو وارد كلاس میشه  بچه ها شروع به شور و شادي می کنند .هركدوم چيزي مي گن .يكي   مي گه : خانم ناظم تروخدا بگو بياد اينجا پيش ما بشينه . اون يكي مي گه : خانم ميشه برامون شعر بخونه ؟
سيد كوچولو كه اصلا از سرو صدا و همهم خوشش نمياد، رفت پاي تخته و با صداي بلند گفت : اگه سر و صدا كنين ، براتون يه لولو مي كشم  تا شما رو بخوره ! بچه ها می زنن زير خنده .پسر حساس من هم با بغض می زنه زير گريه .به بچه ها اشاره می کنم  كه مثلا الكي بترسيد ! همه الكي ترسيدند . ناظم كوچولو راضي شد گفت : حالا كه بچه هاي خوبي هستين براتون يه شعر مي خونم .بچه ها با علاقه گوش مي دهند .
لحظاتي گذشت .بچه ها محو هنرنمايي سيد كوچولو بودند و من محو كپي برداري هاي اون از رفتار و گفتارم .آخه در حاليكه انگشت اشاره شو رو به بچه ها گرفته بود ،داشت بهشون مي گفت : بچه ها هركسي بايد از ليوان خودش آب بخوره ، مسواك خودتون رو بايد به هيچكس نديد ، نبايد با دستتون آب بخورين !!! و
بچه ها شروع به همهم می کنند: خانم ناظم داره عين شما ميگه ، خانم بزرگ بشه ناظم ميشه ، خانم .
ناظم كوچولو با فرياد می گه: ساكت ! اگه دوباره شلوغ كنين اين دفعه يه لولوي بزرگتر مي كشما!!!
و من در اين فكر كه " چقدر زير ذره بينم " هم توي مدرسه و خصوصا توي خونه !!!


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها